زبان فارسی یا پارسی، از زیرشاخه زبانهای ایرانی است. در نشست ادیبان و زبانشناسان اروپایی در سال ۱۸۷۲، زبان فارسی، زبان یونانی، لاتین و سانسکریت زبانهای کلاسیک جهان اعلام شدند.
ریشه زبان فارسی
زبان فارسی یکی از گویشهای قوم پارس بوده است که به جنوب غربی فلات ایران کوچ کرده بودند. با قدرت گرفتن خاندان هخامنشی از این قوم، زبان فارسی (در آن زمان پارسی باستان) به عنوان زبان رسمی و اداری در سرزمینهای امپراطوری هخامنشی گسترش پیدا کرد. زبان فارسی یا پارسی باستان در ابتدا دستور زبان پیچیده با حالتهای صرف گوناگون بود. با این حال، با آموختن غیر پارسی زبانها، رفته رفته دستور زبان فارسی ساده تر شد. از این گسترش زبان در سرزمینهای غیر فارسی زبان، به عنوان دلیلی برای ساده شدن این زبان یاد میشود. در اواخر دوره هخامنشیان، زبان فارسی یا پارسی باستان به شکل اولیهای از پارسی میانه درآمده بود.
در زمان روی کار آمدن سلسله اشکانیان، فارسی یا پارسی، تاثیراتی از زبان پارتی (گویش رسمی اشکانیان گرفت) اما در دوران ساسانیان، این زبان که در آن زمان پارسی میانه بود زبان اول و رسمی ایران بود. تقریبا تمام سرزمینهای قلمرو ساسانیان به این زبان صحبت می کردند.
نوشتههای اولین پادشاهان سلسله ساسانی در قرن سوم بعد از میلاد به سه زبان ثبت شدهاند: پارتی، پارسی میانه و یونانی. زبان پادشاهان اشکانی پارتی بود. قلمرو اشکانی از شمال خراسان شروع شد و بر تمام ایران گسترش پیدا کرد.
پارسی میانه در زمان ساسانیان بیشتر استفاده میشد. این سلسله از ایالت فارس شروع شد و با شکست حکومت اشکانیان تیسفون را به عنوان پایتخت حکومت خود انتخاب کردند. در این دوره زمانی در شمال ایران زبان پارتی و در جنوب ایران پارسی میانه صحبت میشد.
در دوره حکومت ۴۰۰ ساله ساسانیان در زبان فارسی تغییرات اساسی به وجود آمد. زبان پارتی به طور کلی از رواج افتاد و از قرن چهارم حکومت ساسانیان به بعد تمام کتیبههای بر جای مانده به زبان پارسی نوشته شدهاند.
پراکندگی زبان فارسی در ایران و جهان
کشورهایی که بیشترین جمعیت فارسی زبان جهان را دارند، ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان هستند. البته فارسی در کشورهایی غیر از ایران، به نام های دری، پارسی و تاجیکی گفته میشود. بعد از این کشورها، بحرین، پاکستان، هند، عراق، ترکیه و چین در ردههای بعدی جمعیت فارسی زبان هستند.
فارسی در کشور بحرین، به نام عجمی یا لارستانی شناخته میشود. در هندوستان، تا قبل از استعمار انگلیس بر این کشور، فارسی نیز یکی از زبانهای رسمی بوده است. شاعران و نویسندگان هندی تباری که به زبان فارسی به خلق اثر پرداختهاند، کم نیست.
جمعیت فارسی زبان مادرزادی در ایران، براساس سرشماری رسمی انجام شده در سال ۱۳۷۵(۱۹۹۶ میلادی)، ۷۳ تا ۷۵ درصد جمعیت کل ایران را تشکیل میدهد و ۸۲ تا ۸۳ درصد مردم فارسی صحبت میکنند. جمعیت مردم فارسی زبان در سایر کشورهای جهان به صورت زیر است:
۲۰ میلیون نفر در افغانستان
پنج میلیون نفر در تاجیکستان
هفت میلیون نفر در ازبکستان
جمعیت در بحرین، هند و پاکستان، نامشخص است
گرنوت ویندفور، استاد بازنشسته دانشکده مطالعات خاورمیانه دانشگاه میشیگان آمریکا در کتاب «زبانهای ایرانی» که در سال ۲۰۰۹ منتشر کرده است، به جمعیت افرادی که فارسی، زبان مادری آنهاست و یا به عنوان زبان دوم به آن تسلط دارند، اشاره می کند. در این کتاب جمعیت فارسی زبانها در کل جهان حدود ۱۱۰ میلیون نفر گزارش شده است.
زبان فارسی در محتوای وب
زبان فارسی در شبکه اینترنت پنجمین زبان پرکاربرد است. جدول زیر گزارش وبسایت موسسه «Web Technology Surveys» در رابطه با زبانهای مورد استفاده در محتوای وب است.
سیر تحول زبان فارسی در دوران اسلامی
در قرن چهارم قمری، شاعر ایرانی ابوالقاسم فردوسی، با سرودن شاهنامه نقش پررنگی در زنده کردن بسیاری از کلمات فراموش شدهی زبان فارسی داشت. اگر این اقدام فردوسی انجام نمیشد، سرنوشت هویت زبان فارسی نا معلوم بود.
پارسی میانه یا به عبارتی زبان پهلوی، شکلی از زبان فارسی بوده است که از آن به عنوان واسطه پارسی باستان و زبان امروز یاد میشود. کلمه پهلوی، شکلی از واژه پارت است. میتوان گفت که این زبان، زبان مورد استفاده پارتیان بوده است. این زبان بعدها به صورت فارسی نو که همان فارسی امروز میباشد درآمد.
در سدههای ابتدایی دوران حکومت اسلامی در ایران، واژه «فارسی» برای «زبان فارسی نو» که تحول یافته «فارسی میانه» بود، به کار برده میشد. به کار بردن فارسی برای فارسی میانه که همان فارسی رایج در دوران ساسانیان بود باعث ایجاد ابهام میشد. در نتیجه واژه پهلوی برای جلوگیری از ابهام در تقابل با «فارسی نو» به عنوان نام دیگر «فارسی میانه» انتخاب شد.
زبان فارسی در دوران اسلام
بعد از پیروزی اعراب در ایران، فارسی به صورت گفتار به سمت شرق پیش رفت و به وسیله سپاهیان ایرانی به افغانستان و ماوراءالنهر رسید. اولین بار در خراسان استفاده از رسمالخط عربی برای نوشتن فارسی استفاده شد. علت این اتفاق وجود زرتشتیان و موبدانی در غرب و فارس بود که هنوز شیوه نوشتاری آنها زبان پهلوی یعنی پارسی میانه بود. خط پهلوی هنوز رقیب جدی برای رسمالخط جدید عربی بود و اجازه ساخت صورت نوشتاری جدیدی برای زبان فارسی را نمیداد.
فارسی، گویش محلی جنوبیترین ناحیه ایران بود که به همان صورت گفتاری به سمت شمال و شرق ایران گسترش پیدا کرد. پس از آن در شمال شرقی ایران به زبان ادبی تبدیل شد و دوباره به شرق و جنوب ایران رسید و کم کم به بخشهای بزرگی از قاره آسیا نیز رسید.
شیوه نوشتاری جدید زبان فارسی
خط فارسی امروزی، فارسی شده رسمالخط عربی است. خود رسمالخط عربی نیز از خطوط کوفی و بصری گرفته شده است. تفاوت اصلی رسمالخط فارسی و رسمالخط عربی اضافه شدن حروف «پ»، «ژ»، «گ» و «چ» به نوشتار فارسی است. در کشورهای دیگر از جمله تاجیکستان، نوشتار فارسی به خط سیریلیک نوشته میشود.
خط فارسی به شکل امروزی در کشور ایران و افغانستان رایج است. و خط رسمی این دو کشور محسوب میشود. تاریخ دقیق شروع استفاده از این نوع نوشتار برای فارسی مشخص نیست. اما برخی از پژوهشگران مانند ریچارد فرای، بر این عقیدهاند که خط نوین فارسی توسط رودکی سمرقندی ابداع شده است.
باید گفت که از نظر بعضی از کارشناسان، خط فارسی امروزی عیبهایی دارد و مناسب استفاده برای صورت نوشتاری فارسی نیست. برخی از نقصهایی که این خط دارد، عدم ثبت آوا در صورت نوشتاری و احتمال خطا در خوانش متن، وجود چندین حرف متفاوت با یک آوای مشترک، که همین معایب یادگیری نوشتار فارسی را دشوار کرده است. همچنین فراوانی نقطه ها و سلیقهای بودن برخی صورتهای نوشتاری از دیگر ایرادات بزرگی است که خط کنونی فارسی دارد.
زبان فارسی در افغانستان
فارسی در افغانستان در نوشتار رسمی اداری با عنوان فارسی دری شناخته میشود، اما مردم افغانستان زبان گفتاری خود را فارسی یا پارسی میدانند. زبانهای اصلی کشور افغانستان دو زبان فارسی دری و پشتو هستند. با اینکه برخی افراد در افغانستان فارسی و فارسی دری را مستقل از هم میدانند، اما در کشور ایران تفاوتهای این دو زبان به اندازهای نیست که آنها را از هم مستقل بدانند. به هر حال، فارسی در یک از مهمترین گویش های زبان فارسی است. نام دیگر فارسی دری را می توان گویش هزارگی نامید. هزاره ها در افغانستان فرهنگی مشابه دیگر اقوام فارسی زبان دارند. اگرچه کلمات عربی، ترکی و مغولی وارد فارسی دری یا هزارگی شده است، اما تنها ۲۰ درصد از کل واژه های این گویش را تشکیل میدهند. همچنین لهجه هزارگی شامل برخی ویژگیهای دستور زبان فارسی است که از قرن چهارم و پنجم هجری بدون تغییر مانده است. خود گویش هزارگی صرفنظر از لهجه آن، از فارسی غزنه و خراسان شرقی بوجود آمده است.
زبان فارسی در تاجیکستان
مردم تاجیکستان نزدیکی تاریخی، فرهنگی و زبانی با فارسی زبانهای ایرانی دارند. حتی تاجیکهای کشور چین هم به فارسی شرقی صحبت می کنند. زبان تاجیکی یا فارسی تاجیکی که فارسی فرارودی یا ماوراءالنهری هم گفته میشود، زبان رایج در ازبکستان و تاجیکستان است. مجلس تاجیکستان در سال ۱۹۹۹ میلادی یا ۱۳۷۸ خورشیدی، واژه فارسی را از زبان فارسی تاجیکی حذف کرد و زبان رسمی کشور تاجیکستان را تاجیکی اعلام کرد.
زبان فارسی تاجیکی یا همان زبان تاجیکی، با الفبای سیریلیک نوشته میشود. یکی از دلایل دور شدن فارسی تاجیکی از فارسی همین تغییر رسمالخط آن است. البته این تغییر خط در زمان شوروی اتفاق افتاد. سیر تغییر خط فارسی تاجیکی ابتدا به لاتین و سپس به سیریلیک بود. به دلیل تفاوت نوشتار نیز ارتباط مردم تاجیک با دیگر فارسی زبانان دیگر ممکن نبود.
بعد از فروپاشی شوروی و استقلال تاجیکستان که در سال ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۷۰ خورشیدی) اتفاق افتاد، مردم و دولت تاجیکستان خواستار تغییر الفبای تاجیکی به الفبای فارسی گرفتند، اما تا کنون این اتفاق نیفتاده است. به گفته مقامات کشور تاجیکستان تغییر خط در حال حاضر به نفع کشور نیست و هزینه زیادی را در بر خواهد داشت.
چرا تغییر زبان برای تاجیکیها مهم است
در حال حاضر در کشور تاجیکستان هیچ نشریه یا رسانهای به خط فارسی وجود ندارد و تعداد کمی از مردم تاجیک با خط فارسی آشنایی دارند. کارشناسان فرهنگی تاجیک میگویند گسترش آموزش خط فارسی به منزله زنده کردن خط نیاکان و ایجاد امکان دسترسی مردم تاجیک به منابع عظیم زبان فارسی است که در کتابخانهها و پایگاههای اطلاعاتی کشورهای فارسی زبان، مخصوصا کشور ایران است. شمار زیادی از شخصیتهای فرهنگی و ادبی کشور تاجیکستان خط و الفبای سیریلیک را تحمیلی میدانند که باعث وابستگی بیشتر کشور تاجیکستان به روسیه میشود. محمد جان شکوری از شخصیت های فرهنگی تاجیکستان و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ایران، بر این عقیده است که مقامات تاجیکستان قصد بازگشت به خط فارسی را ندارند که این موضوع مانع رشد زبان فارسی تاجیکی شده است.
زبان فارسی در ازبکستان
در ازبکستان، در شهرهای سمرقند، بخارا، استانهای خوارزم، سرخان دریا و قشقه دریا جایگاه تاریخی، فرهنگی و علمی خاصی دارد. در ازبکستان بيشتر نسخههاي خطي و ادبيات قبل از حکومت شوروی، به فارسی نوشته شده اند. بعد از روی کار آمدن شوروی و رهبری شرف رشیدف در ازبکستان، صحبت کردن به زبان فارسی جریمهای معادل پنج روبل روسیه داشت. صحبت کردن به تمام زبانها به جز فارسی در این دوره مجاز بود. در موسسات آموزشی از جمله دانشگاه سمرقند که به دستور لنین تاسیس شده بود، به فارسی تدریس انجام میشد. بعد از فروپاشی شوروی زبان این دانشگاه به زبان ازبکی تغییر کرد.
زبان و ادب فارسی در هند
تاریخچه رواج زبان و ادبیات فارسی در هند طولانی است. اولین بار در قرن سوم هجری با فارسی زبانان آشنا شدند. ابن حوقل در کتاب صورهالارض و اصطخری در کتاب المسالک و الممالک، عنوان میکنند که در آن زمان مردمِ «مُلتان» و «منصوره» به زبان عربی و سِندی صحبت میکنند و مردم «مُکران»، به فارسی با یکدیگر حرف میزنند. یکی از شاعران مشهور اهل سند، رابعه بنت کعب است که تمام اشعار وی به فارسی سروده شده است. از این موضوع میتوان نتیجه گرفت که گویش مردم سند، فارسی بوده است. در هندوستان پیش از استعمار انگلیس، فارسی زبان دوم رسمی این کشور بود و زبان فرهنگی و علمی بود. فارسی در زمان گورکانیان زبان رسمی اول بود. بعد از ورود انگلستان به کشور هند در سال ۱۸۳۲، بعد از حدود ۷۰۰ سال حضور زبان فارسی در هندوستان به عنوان زبان رسمی، در سال ۱۸۳۶ زبان انگلیسی توسط چارلز تری ویلیان جایگزین فارسی به عنوان زبان دوم شد.
زبان فارسی چه زمانی وارد هند شد
فارسی در دوران غزنوی وارد هندوستان شد. در دوران غزنویان، فارسی زبان ادبیات، فرهنگی و علم بود. بعد از تاسیس امپراتوری مغول در هندوستان، زبان فارسی به اوج شکوفایی خود در هند رسید و پس از آن زبان رسمی کشور هند شد. در زمان گورکانیان هند، بسیار گسترش پیدا کرد. در واقع قبل از به قدرت رسیدن گورکانیان در هندوستان، عارفان فارسی زبان، اسلام را به هند برده بودند، اما روی کار آمدن گورکانیان بود که فارسی را شکوفا کرد و زبان رسمی مردم و درباریان شد.
در همین زمان بود که شمار زیادی از هنرمندان، نویسندگان و شاعران ایرانی به هند مهاجرت کردند. شاعران بزرگی مانند بیدل دهلوی و امیرخسرو دهلوی و همینطور سبک شعری هندی از محصولات فارسی هندوستان هستند. از شاعران فارسی زبان نامدار دیگر هند اقبال لاهوری است. فرهنگهای ارزشمندی برای زبان فارسی نیز گردآوری شدهاند که فرهنگ ابراهیمی از ابراهیم قوامالدین فروغی و فرهنگ آنندراج از محمد پاشا نمونههایی از آنهاست.
وضعیت امروزی آموزش زبان فارسی در هند
زبان و ادبیات فارسی در حال حاضر در بیش از ۵۰ دانشگاه هند تدریس میشود. در چندین دانشگاه این کشور بخش مستقل زبان فارسی وجود دارد. دانشگاههای دارای بخش مستقل، دانشگاههای علیگر، دهلی، جواهر لعل نهرو، جامعه ملی اسلامی، کشمیر، لکنو، بنارس، پتنا، بوپال، عثمانیه، بمبئی، گوهاتی، بی آرامبیدکر (مظفرنگر) و مگد هستند. در دانشگاههای علیگر، مولانا آزاد، پتنا، مالیر کوتلا و احمدآباد، مرکز تحقیقات زبان فارسی نیز مشغول فعالیت است. با این حال، هنوز هم تعداد دقیق مراکز آموزشی این زبان در هند مشخص نیست. تا به حال تعداد زیادی دانشجوی زبان فارسی از دانشگاههای هندوستان برای دوره های تکمیلی زبان و ادب فارسی به ایران اعزام شده اند.
زبان فارسی در بناهای هند
در بنای زیبا و منحصر به فرد «تاج محل» که در جهان به عنوان سمبل عشق شناخته میشود، جملات و اشعاری به فارسی نوشته شده است. روی سنگ مزار جهان آرا، دختر شاه جهان، این شعر به حک شده است: «بغیر سبزه نپوشد کسی مزار مرا / که قبر پوش غریبان همین گیاه بس است»
به گفته دکتر علی اصغر حکمت در کتاب «نقش پارسی بر احجار هند»، در بسیاری از آثار تاریخی هند نیز اشعار و نوشتههای فارسی دیده میشود. مسجد جامع دهلی، مقبره بیبی، آرامگاه همایون، سرای نورمحل، سیکندرا، فاتح پور سیکری، قلعه آگره، معین الدین چشتی، لال قلعه (دهلی)، مسجد بابری، مسجد بادشاهی، فاتح پور سیکری نمونههایی از این بناها هستند.
زبان فارسی در کشمیر
کشمیر و دره جامو از نظر آب و هوا به ایران شباهت زیادی دارد و به همین دلیل کشمیر را ایران کوچک مینامند. تاثیر نفوذ هنر ایرانی را میتوان در باغها و بناها و به خصوص قالی کشمیر میتوان مشاهده کرد.
در دوره پیش از تیموریان ادبیات فارسی در کشمیر بسیار غنی و ارزشمند است. ورود زبان فارسی به کشمیر و دره جامو، هم زمان با ورود و گسترش اسلام در اوایل قرن هشتم بوده است. اگرچه از همان قرن اول هجری هم افراد مسلمان کمی در کشمیر زندگی میکردند. صوفیان برجسته ایرانی مانند سید شرف الدین بلبل شاه ترکستانی و میر سید علی همدانی و بسیاری از همراهان آنان در قرن هشتم در کشمیر زندگی میکردهاند و اسلام و زبان و ادب فارسی را در کشمیر و دره جامو گسترش دادهاند.