نیشابور، شهری که در دل خراسان میدرخشد، یکی از کهنترین و شاعرانهترین شهرهای ایران است. شهری که در هر گوشهاش رد پای تاریخ، فلسفه و هنر دیده میشود. خیام، عطار و کمالالملک از این خاک برخاستهاند و هنوز هم نفس شعر و رنگ و اندیشه در هوای این شهر جریان دارد.
اگر از مشهد به سمت غرب حرکت کنی، بعد از حدود دو ساعت به نیشابور میرسی؛ جایی که کوههای بینالود در افق پیداست و زمین، سخاوتمند و سبز، میزبان چشمان خستهی مسافران است.
آرامگاه خیام
اولین جایی که باید دید، آرامگاه حکیم عمر خیام است؛ فیلسوف، ریاضیدان و شاعری که نامش جهانی است. بنای آرامگاه او شاهکاری از معماری مدرن ایرانی است؛ تلفیقی از خطوط هندسی و نمادهای فلسفی. نور از میان ستونهای فلزی عبور میکند و روی سنگ مزارش میرقصد؛ گویی زمان در اینجا متوقف شده تا شعرهای رباعی دوباره شنیده شوند.
آرامگاه عطار و کمالالملک
در فاصلهی کوتاهی، آرامگاه عطار نیشابوری قرار دارد؛ عارفی که مثنوی «منطقالطیر»ش هنوز هم الهامبخش است. کنار او، کمالالملک ـ نقاش بزرگ ایران ـ آرام گرفته، تا نیشابور سه نماد هنر و اندیشه را در آغوش خود داشته باشد. فضای این مجموعه با صدای پرندهها و بوی گل محمدی، آرامش عجیبی دارد.
معدن و سنگ فیروزه
نیشابور بدون فیروزه معنا ندارد. معدن فیروزهی نیشابور از قدیمیترین معادن جهان است. سنگهای آبی و سبزآبی که از دل کوه بیرون میآیند، از هزاران سال پیش به عنوان نماد خوشاقبالی و آرامش شناخته میشوند. در بازار قدیمی شهر، میتوان کارگاههای فیروزهتراشی را دید و از نزدیک لمس کرد که چگونه سنگ خام، با دستهای هنرمند نیشابوری تبدیل به نگینی درخشان میشود.
بازار و صنایع دستی
در بازار سنتی نیشابور، همهچیز رنگ زندگی دارد؛ از سفالهای لعابدار و گلیمهای دستبافت گرفته تا ادویههای معطر و شیرینیهای محلی مثل «کماچ» و «نون برنجی». هر حجره، دنیایی از ذوق و اصالت است.
طبیعت نیشابور
اگر از فضای شهری فاصله بگیری، اطراف نیشابور پر از روستاهای سرسبز و ییلاقی است؛ مثل بوژان با آبشارهای خروشانش، یا قدمگاه که چشمههای زلال دارد و درختان چنار قدیمیاش سایهبان رهگذرانند. غروب که میرسد، بوی چای ذغالی و نان تازه در خانههای گِلی، حس سفر در زمان را زنده میکند.