در شرق اصفهان، جایی بین نایین و زایندهرود، شهری آرام و بیهیاهو قرار دارد: ورزنه. اینجا آخرین شهر در مسیر رود زایندهرود است، شهری که هنوز رنگ سنت و مهربانی دارد و مردمش لباسهای سفید میپوشند؛ نشانهای از پاکی و آرامش.
چند کیلومتر دورتر از شهر، جایی میان دشت، ناگهان زمین تغییر میکند؛ شنها آغاز میشوند. اینجا ریگزار ورزنه است، تپههای شنی نرم و روشن که با هر وزش باد شکل عوض میکنند. منظرهای زنده، بیصدا و مسحورکننده.
غروب که میشود، نور خورشید روی این تپهها میلغزد و رنگشان از کرم به طلایی میرسد — شاید برای همین است که همه میگویند شنهای ورزنه “میدرخشند”.
در دل کویر میشود شترسواری کرد، سافاری رفت، با موتور چهارچرخ روی موجهای شن بالا و پایین شد یا فقط روی ماسهها نشست و غروب را تماشا کرد. شبها، آسمان ورزنه پر از ستاره است؛ آسمانی آنقدر روشن که گاهی سایهات را روی شنها میبینی.
در نزدیکی کویر، دیدنیهای دیگری هم هست.
تالاب گاوخونی، هرچند بیشتر سال خشک است، هنوز در روزهای بارانی بوی نمک و خاطره میدهد.
قلعه قورتان، قلعهای خشتی و کهن با دیوارهایی بلند، یادگار هزار سال پیش است.
و پل تاریخی ورزنه، آخرین پلی که زایندهرود از زیرش میگذشت، امروز ایستاده تا قصهی روزهای پُرآب را تعریف کند.
ورزنه جایی است برای لمس آرامش. مقصدی برای دیدن زمین، آسمان و سکوت در زیباترین حالتش.
اگر دلت سفر میخواهد اما بدون شلوغی و ازدحام، این کویر همان پناه سادهای است که دنبالش میگردی.