+98 76-91001177 با ما در تماس باشید
بازدید: 316

با فروپاشی خلافت عباسیان بر اثر یورش مغول ها به بغداد در سال 1258 میلادی سرزمین پارس به مانند بسیاری دیگر از متصرفات اسلامی توانست پس از نزدیک به 600 سال از لوای دارالخلافه بیرون آمده و به بازسازی فرهنگی و هویتی خود بپردازد.اگرچه یورش وحشیانه مغولان بر اندام نحیف ایران زخمی جانکاه را به یادگار گذاشته بود و بسیاری از بن مایه های اجتماعی و فرهنگی آنرا طعمه جهل و بی خردی اقوام مهاجم قرار داده بود.اما به مدد نفوذ افراد شایسته ای چون خواجه رشیدالدین همدانی.خواجه نصیر الدین طوسی و شمس الدین محمد جوینی در دستگاه حکومتی مغول ها از بدو حمله آن ها به ایران تا فتح بغداد دستگاه اداری و حکومتی خوانین مغول در گسنره ایران ساختاری مناسب برای پیشبرد اهداف ملی گرایانه ایرانی پیدا نموده و فرصت بروز یافت ایلخانان مغول به مشورت و تشویق وزرای خردمند ایرانی خود ساز و کاری را در اداره امور ایجاد نمودند که پیش تر از حمله اعراب پادشاهان ایرانی به طریق آنها بر سراسر امپراتوری پارس حکمروایی میکردند.مغول ها خرافاتی و بی دین به تشویق همین گروه از خردمندان ایرانی به تشیع گرایش پیدا کرده و اسلام شیعی را به دو دلیل مهم برمی گزینند.نخست آنکه با تمسک به این آئین همیاری ایرانیان را در بر اندازی خلافت تضمین نمایند. و دوم آنکه مشروعیت حاکمان بلاد اسلامی را پس از سقوط بغداد از درجه اعتبار ساقط نموده و زمینه شورش های محلی را در اقصی نقاط اسلامی فراهم نمایند.چرا که حاکمان این سرزمین ها مشروعیت حکومت خود را  حداقل به صورت نمادین از دستگاه سنی مذهب خلیفه میگرفتند.و بدیهی است با فروپاشی هیمنه خلافت توسط شیعیان اساسا دنیای اسلامی نمیتوانست خطر مهمی در برابر خوانین مغول که تقریبا در بسیاری از گستره امپراتوری اسلامی تسلط یافته بودند به شمار آید.

خردمندان ایرانی توانستند با نفوذ به ارکان حکومتی مغول ها شرایط نزاع میان آنها را با خلیفه عباسی فراهم نموده و با تحریک هلاکوخان زمینه بر اندازی خلیفه را فراهم آورده و در ضمن با تشویق خان مغول به استقلال حکومتش از امپراتوری مغول در حالی که قدرت مغول ها به مانند گذشته کوبنده نبود و هر یک از خوانین مغول بر قسمتی از متصرفات تمو چین حکمرانی میکردند زمینه را برای بازسازی هویت فرهنگی و ملی خود فراهم نمودند.

مغولان که توانسته بودند به سبب رهبری مقتدرانه تموچین در مدت کوتاهی از قالب قبایل صحرا گرد وحشی به حاکمان مقتدر گستره عظیمی از جهان شناخته شده آن روزگار تبدیل شوند.از آن مایه هوش و دانش بهره مند بودند که بدانند با زور شمشیر میتوان به عرصه های قدرت رسید.اما لازمه حکمرانی بر جوامع متمدنی چون ایران نیازمند ساختاری است که اتفاقا ایرانیان تجربه به کارگیری آن ها را داشته اند.لذا دستگاه حکومتی مغولان شیفته تفکر ایرانی شدو یکسره شرایط بروز و باز آفرینی آنرا فراهم آورد.بدین ترتیب بود که پس از 600 سال ایرانیان مجال باز آفرینی خود را یافتند و عناصر تمدنی خود را که طی مدت زمان حکومت اعراب مسلمانان و حکومت های نیمه مستقل وابسته به آنها در محاق قرار گرفته بود دوباره به عرصه های عمومی باز گردانند.

نخستین این اقدامات بازخوانی هویت ملی بر اساس اساطیر ایرانی بود اسطوره ها به شدت مورد علاقه خوانین مغولی بود که به تاسی از تموچین برای خود رسالتی آسمانی را قائل بودند.

برای نخستین بار از زمان استیلای مسلمانان واژه های چون ایران و ایران زمین مورد استفاده قرار گرفت.مغول ها برای نام گذاری سرزمین های تازه فتح شده خود در غرب جیحون از عناوینی مشتق شده از نام ایران استفاده میکنند.آنها آنچنان مجذوب اساطیر ایرانی میشوند که حتی از عنوان دشمنان باستانی ایران چون توران برای نامگذاری دشمنان خود استفاده کرده و به خود لقب شاه ایران یا شاهنشاه ایران زمین یا خسرو ایران  و عناوینی این گونه بر گرفته از شاهنامه حکیم فردوسی اطلاق میکنند.

البته اذعان به نقش بی بدیل مغولان به بازسازی هویت ملی ایرانیان هیچگاه به معنای چشم پوشی به فجایای صورت پذیرفته توسط آنها نیست.بلکه به مقتضای مراد این نوشته مقصود واکاوی برهه ای از تاریخ این سرزمین کهن سال است.

اکنون فرصت آن فراهم آمد تا پس از ذکر مقدمه ای کوتاه تلاش به یافتن پاسخی در خور این سوال معطوف نماییم که ایران چیست؟و ایرانی کیست؟

واژه ایران برگرفته از ریشه کلمه باستانی آریانام خشترام به معنای سرزمین آریاییان است که در گذز زمان به انواع مختلفی بیان شده است که از تعابیر مشتق شده آن میتوان به عبارتی چون ایرانشهر.شهر ایران.ایران زمین اشاره داشت.

واژه آریا در زبان اوستایی به شکل ائیریه در پارسی باستان به صورت اریه به معنی سرور و مهتر به کار رفته است.در این زبان همچنین آریکه به معنی مرد شایسته و لایق بزرگداشت و حرمت است.آریایی به زبان اوستایی به شکل ائیرین در اشتات یشت بند یکم و در دو سیروزه کوچک و بزرگ بند نهم نگارش یافته است.این واژه به زبان پهلوی و پارسی دری ایر خوانده میشود و ایرج مشتق شده از همین نام است.ایر در معنی به مفهوم آزاده است که جمع آن به صورت ایران به معنای آزادگان است.در معنی امروزی آریا هم سطح مفاهیمی چون نجیب و شریف قرار میگیرد و مراد از آن اطلاق به نژادی است که بیش از 2000 سال پیش از میلاد مسیح به سوی ایران حرکت کرده و در مسیر به شاخه های فراوانی تقسیم شده استکه گستره آن از هند تا اروپای امروزی را در بر میگیرد.سرزمین هایی که در جهان باستان بخش اعظم آنها به نام ائیرینه و وئیجه نامگذاری شده بود که شق اول آن در زبان اوستاییبه معنای آریایی و شق دوم آن در زبان سانسکریت به معنای تخم و نژاد است و در معنای کلی مراد از آن اطلاق به سرزمین هایی است که نژاد آریایی در آن ساکن شده بود و بر طبق یافته ها و باور های متفاوت صاحب نظران گستره عظیمی را به خود اختصاص میدهد.

گروهی از خاورشناسان بر این باورند که سرزمین ماد نخستین زادگاه سرزمین ایرانشهر.گروهی آتروپان (آذربایجان) و کردستانات و عده ای دیگر با استناد بر بند 12 از فصل 29 بندهش پهلوی ایرانویج(آذربایجان)را منشاء سرزمین های ایران باستان برمیشمرند و جغرافیای آنرا از آران و قفقاز تا اطراف آذربایجان تخمین میزنند.گروهی نیز شهر ایرانی خوارزم و یا جنوب روسیه را به استناد وندیداد  کتیبه های خوارزم زادگاه نخستین بر میشمرند.طبق متون مقدس ایرانویچ سرزمینی سرد با زمستان های طولانی و فاقد چراگاه های مناسب بود.امری که در نهایت منجر به مهاجرت اقوام آریایی به جانب فلات ایران میشود.

نخستین شواهد زیست انسان در سزطمین ایران مربوط به دوران دیرینه سنگی قدیم است که شامل دوران الدوایی و آشولی میشود که کهن ترین شواهد آن در اطراف رودخانه کشف رود در شرق مشهد یافت شده است و شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز استکه شامل تراشه و ابزار هایی از خوانواده ساطور است و بق براورد های باستان شناسی قدمتی 800 هزار ساله دارند.از فرهنگ آشولی نیز مدارک بیشتری در شمال غرب و غرب کشور در محدوده هایی همجچون گنج پر در رستم آباد گیلان .شیوه تو در نزدیکی مهاباد.پل باریک در هلیلان لرستان یافت شده است.

دوره زیستی بعدی انسان در سرزمین ایران مربوط میشود به دوران دیرینه سنگی میانی که ساخت ابزار سنگی آغاز شد.شواهد باقیمانده از این دوره باستانی که موستری نام گرفته است و از حدود 200 تا 150 هزار سال پیش آغاز و تا حدود 40 هزار سال پیش ادامه داشته.امروزه در کاوش های باستانی در غار ها و پناهگاه های زاگرس مرکزی یافت شده است و محدوده جغرافیایی زیستی انسان های نئاندر تال در این دوره بیشتر  در غر های بیستون .ورواسی.قبه و دواشکفت در شمال کرمانشاه .قمری و گرار جنه در اطراف خرم آباد.کیارام در نزدیکی گرگان.نیاسر و کفتار خون در نزدیکی کاشان .قلعه بزی در نزدیکی اصفهان و میرک در نزدیکی سمنان بود.

دوران بعدی باستانی ایران با مهاجرت انسان هوشمند به این سرزمین از حدود 40 هزار سال پیش آغاز و تا حدود 18 هزار سال پیش ادامه میابد و به آن در اصطلاح دوران دیرینه سنگی جدید میگویند و آثار آن در اطراف کرمانشاه .خرم آباد .مرودشت و کاشان یافت شده است.آثار بعدی فرا دیرینه سنگی ایران در غرب زاگرس و شمال البرز به دست آمده است.

ساکنین این سرزمین باستانی قبل از رسیدن ایرانیان کاس ها بودند که تحت عنوان کاسپین دریای خزر به نام آنهاست و نخستین کشاورزان جهان به شمار می آمدند و اقوامی سفید پوست بودند که همزمان با مادها و قبل از پارس ها در شمال و غرب دریای هیرکان زندگی میکردند.

آنها در حدود هزاره سوم پیش از میلاد  و پیش از آن از قزاقستان امروزی حرکت کرده و از راه آذربایجان وارد فلات ایران شدند.از نواحی طالش عبور کردند و به عنوان ساکنان اولیه گیلان در سواحل دریای خزر زندگی کردند و به مرور کوچ کردند و شهر کسوین _قزوین را بنا نهادند و به همین دلیل است که در متون کهن عثمانی و عربی نام دریای خزر بحرالقزوین ذکر شده است.

آنها همچنین نخستین بار همدان را ساختند و آن را آکسیان نام نهادند و سرانجام در هزاره دوم پیش از میلاد در نواحی جنوبی تر در لرستان که پیش از آنها در هزاره سوم قبل از میلاد بخشی از قلمرو کشور عیلام بود ساکن شدند و این منطقه را تا شمال خوزستان تصرف کردند و آن را کاشن نام نهادند ولی در نهایت در مقابله با عیلامیان به نواحی شمالی کوهستان های لرستان رانده شدند.

در سال 2197 قبل از میلاد به میان رودان (بین النهرین)حمله کردند و اکد حوالی بغداد کنونی را فتح نمودند ئتا سال 1900 پیش از میلاد که عیلام آنجا را به تصرف خود در آورد دز این محدوده زندگی کردند.

میان رودان (بین النهرین) نام منطقه ای جغرافیایی است که میان دورود دجله و فرات قرار گرفته است.گستره ای یکپارچه که امروزه  مجموعه ای از کشور های ایران .عراق.ترکیه.سوریه و کویت را تشکیل میدهد و در گذشته قسمتی از سرزمین های کهن ایران باستان بوده است.منطقه ای که بستر تمدن های کهن و باستانی است و ادیان و فرهنگ های بسیاری در آن رشد و نمو کرده است.

در سال 1750 پیش از میلاد سپاه کاسی به فرماندهی گانداش از راه دشت ذهاب و شمال استان ایلام موفق به فتح بابل شدند و به سلطنت سلسه حمورابی پایان دادند و به مدت 500 سال بر این سرزمین حکومت کردند.

آنها همچنین مدت ها شوش را تحت حکومت خود قرار دادند و در شمال میان رودان  با دولت تازه تاسیس آشور هم مرز شدند و قلمرو حکومتشان تا حاشیه کویر مرکزی و نواحی اصفهان .کاشان و حتی نواحی استان تهران و مرکزی پیش رفت. این قوم نهایتا توسط هخامنشیان مغلوب شده و به سیطره حکومت آنها در می آیند.هرودت که مهم ترین و در عین حال نخستین تاریخ نگار یونانی زبان است از آنان به عنوان استان یازدهم ایران که به دولت هخامنشی خراج میدادند یاد کرده و آنها در زمره گروه های مسلحی میداند که برای سپاه خشایار شاه  به جنگ با یونانیان پرداخته اند.

همزمان با کاس ها در چند نقطه از ایران قدیمی ترین آثار سکونت روستانشینی در غرب زاگرس و شمال خوزستان یافت میشود و در فاصله کمی از آنها شوش به عنوان قدیمی ترین شهر موجود دنیا شکل میگیرد.

کهن ترین نشانه های تمدن انسانی مربوطه به 5000 سال پیش از میلاد است که در گستره تمدنی شهر سوخته در سیستان .عیلام در خوزستان.جیرفت در کرمان.تپه حصار در دامغان.تپه سیلک در کاشان.اورارتو در آذربایجان.تپگیان در نهاوند.و کاسیها در لرستان امروز پیدا شده است.

بافندگی.اهلی کردن حیوانات کار کردن با فلزات.استعمال مهر.چرخ کوزه گری همگی محصولات تمدنی مردمان ایران باستان است که تاثیری شگرفت در تاریخ تمدنی جهان از خود به جای گذاشته است.

شهر نشینی و شهر به مفهوم خاص آن از اواخر از اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد در ایران موجودیت یافت.شهر شوش یکی از کهن ترین سکونتگاه های شناخته شده جهان است و در هزاره سوم شهر های مهمی چون تپه حسنلو.هفتوان تپه در آذربایجان.تپه سیلک در کاشان.تپه حصار در دامغان.تپگیان در نهاوند.گودین.کنگاور.شاه تپه.نورنگ تپه.تپه قبرستان بویین زهرا.شوش.جیرفت.تپه یحیی.شهداد.ملیان و شهر سوخته در گستره جغرافیایی ایران وجود داشتند.

تمدن جیرفت که در نزدیکی جیرفت و هلیل رود 5000 سال پیش وجود داشته است به گونه ای به عنوان کهن ترین تمدن جهان شناخته میشود.یافته های باستان شناسی در دهه های گذشته به چندین لوح گلی برخورد کذئه است که با خطی هندسی روی آن مطالبی نوشته شده است خطی که اگرچه هنوزم رمز گشایی نشده  ولی در کل روایتگر آن است که این مردم نخستین اقوامی بودند که به اختراع خط نائل آمده بودند و با این یافته تصور اشتباه انتساب خط و زبان به سومریان دیگر از حیث اعتبار خارج گردیده است.

رویدادهای مهم تاریخی و فرهنگی که در هزاره دوم پیش از میلاد رخ داد زمینه ساز تشکیل سلسله ها و ظهور نخستین حکومت های مستقل در هزاره های دوم و اول پیش از میلاد شد و دولت هایی همچونم ماننا.اورارتو.ماد و سرانجام امپراتوری وسیع هخامنشیان پس از مهاجرت آریایی ها به فلات ایران شکل گرفت.

ماد ها اقوامی با نژاد  هندو اروپایی بودند که در سده 17 پیش از میلاد در سرزمینی که بعدها به نام ماد شناخته شد اقامت نمودند.این سرزمین دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود که آذربایجان .کردستان.تهران (ری) حوزه شمال غربی کویر مرکزی و هگمتانه(همدان)را در بر میگرفت.

نخستین اشاره به قوم ماد در کتیبه ای است در کوه های کردستان که در آن گزارش حمله  شلمانسر سوم به سرزمین موسوم به پارسوا ثبت شده و به سال 837 پیش از میلاد باز میگردد.

این قوم مس آهن .سرب.سیم و زر.سنگ مرمر و نیز سنگهای گرانبها را میشناخت و در استخراج آنها به میران قابل تحسینی تبحر داشت.با این همه کشاورزی مهم ترین اشتغالی بود که در میان آنها دیده میشد.

آشوریان به عنوان مهم ترین دشمن سیاسی مادها همواره قلمرو این حکومت را تهدید میکردند و در نتیجه همین خطر بود که نیاز به تشکیل یک دولت متمرکز به وجود آمد و به این صورت پایه های نخستین شاهنشاهی آریایی تبار در ایران بنیان نهاده شد.

شاید بشود هوخشتره را بزرگترین پادشاه این سلسله نامید که در غرب آسیا حکومت میکرد و سراسر ایران را در نظام حکومتی خود قرار داده بود.او بنیان گذار اولین قدرت ایرانی بود و با پایه گذاری دولت ماد به عنوان نخستین دولتی که مبتنی بر وحدت اقوام مختلف ساکن فلات ایران بود.مهمترین رویداد سیاسی را در تاریخ ایران رقم زد.

پس از حملات شدید و خونین آشوریان  به مناطق ماد نشین در حدود 708 قبل از میلاد دیاکو رهبر یکی از قبایل مادی  توسط مجلس اتحادیه به عنوان رهبر قبایل مادی انتخاب شد و وظیفه یافت تا نسبت به تشکیل یک دولت مرکزی اقدام کند. او مرکز حکومت خود را در هگمتانه(همدان)قرار داد و با متحد کردن قبایل پراکنده مادی و برقراری قوانین مختلف  به عنوان اولین رهبر ماد شناخته شد و به مدت 53سال حکومت کرد.

برخی از ایران شناسان دیاکو را با ویژگی هایی که هرودت برای او برمیشمارد  با هوشنگ شاهنامه یکی میگیرند ئ لقب پردات یا پیشدادی را با نخستین قانون گذار یکی میدانند چراکه بر اساس باور باستانی  هوشنگ نخستین کسی بود که پادشاهی را در ایران برقرار کرد پس از دیاکو.فرورتیش 22 سال حکومت کرد ولی در یکی از نبرد هایش در برابر آشوری ها شکست خورد و کشته شد.بیشتر حکومت او به نظم دادن به قبایل ملدی و جنگیدن با دشمنان خارجی گذشت.

پس از فرورتیش رهبری مادها را خشتریته به عهده گرفت او اولین پادشاهی است که پادشاهی ماد را در غرب فلات ایران تشکیل داد .تمام دوران حکومت این پادشاه ماد نیز بهنبرد بر علیه آشوری ها گذشت تا اینکه هووخشتره بر مسند پدر تکیه زد و توانست نخستین پادشاهی باشد که یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل میدهد.او ارتش را به دو قسمت پیاده نظام مجهز به نیزه و سواره نظام تیر انداز شکلی که از سکاها آموخته بود تقسیم کرد و برای اولین بار از ارابه های جنگی مجهز به نیزه های برنده که صد سال بعد در جنگ های کوروش و داریوش معروف شدند استفاده کرد.

او پس از آنکه به قدرت نظامی خود کاملا ایمان پیدا کرد در حایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد و در سال 614 پیش از میلاد از کوه های زاگرس گذشت و ضمن تسخیر آبادی های آشوری سر راهشهر آشور پایتخت دولت آشور را به محاصره خود در آورد .پس از سقوط شهر آشور  به سمت نینوا حرکت کرد تا پادشاه فراری آشور را به دام بیاندازد.در سال 612 پیش از میلاد نیروهای ماد و بابل پایتخت عظیم آشور را با خاک یکسان کردند و برای همیشه به تاریخ این امپراتوری بزرگ پایان دادند و بدین گونه کابوس دراز مدت آشوری ها برای اقوام ماد برای همیشه از میان رفت.اما عمر این حکومت یکپارچه به درازا نمیکشد و درحالی که میبایست قدرت سلسله ماد روز افزون شود در دوران پادشاهی ایخ توویکو جانشین بیخرد و خوشگذران هووخشتره سلسله ماد ها به دست کوروش بزرگ نابود می شود و سلسله هخامنشی پدید می آید که نخستین امپراتوری تاریخ جهان به شمار می آید.هخامنشیان از خاندان پاسارگادیان بودند که یکی از شش قبیله پارسی بود و سر دودمان آنها هخامنش نام داشت که در ضمن رئیس همه قبیله های پارس نیز بود که همگی آنها تحت لوای قدرت متمرکز عیلامیان به سر میبردند و خراج گذار این دولت به شمار می آمدند.

پس از هخامنش پسرش چیش پش به ریاست دودمان رسید او توانست از فرصت به دست آمده در میان جنگ آشور و عیلام بهره برداری کرده و و سرزمین انشان و پارس را به قلمرو خود اظافه کند.

پس از مرگ چیش پش سرزمین هخامنشی میان دو پسرش تقسیم و فرمانروایی پارس به پسر بزرگتر آریارمنه و فرمانروایی انشان به کمبوجیه اول سپرده میشود..

پس از مرگ آریارامنه پسر وی آرشام جایگزین وی شد و پس از او ویشتاسب به حکومت پارس میرسد.

در آنن سوی نیز پس از کمبوجیه اول پسرش کوروش اول و پس از او نیز آرسک به حکمرانی انشان می رسند.آنها هریک بر قلمرو اقتدار خویش می افزایند.تا اینکه نوبت به حکومت کوروش دوم می رسد..هرودت داستانی افسانه گون درباره تولد کوروش بزرگ نقل میکند که نشان از بزرگی این پادشاه در دیدگاه یونانیان دارد.از عدم اقتدار شخصیتی وارث تاج و تخت ماد استفاده نمود و در پی اتحاد با پادشاه بابل به نبرد با ایخ توویکو پرداخت.

در نبرد نخست کوروش شکست میخورد و متواری میشود تا دوباره فرصت حمله بیاید.پس از آن پادشاه عیلامی لشکری به فرماندهی یکی از سرداران خود به نام هارپاگ مزدور در پی کوروش روانه میسازد.ولی این سردار به سبب دلخوریش از پادشاه ماد به سپاه کوروش می پیوندد و پس از او گروهی دیگر از سرداران ماد اقدام به این کار میکنند.

پادشاه ماد ناگزیر به حضور در میدان نبرد میشود و لشگری عظیم به سمت پاسارگاد حرکت میکند اما در پی نبردی بزرگ شکست خورده و به اسارت در می آید.کوروش اورا به کرمان تبعید میکند و بدین گونه سلسله ماد منقرض شده و امپراتوری تازه نفس و مقتدر هخامنشی بر تمام ولایت های ماد دست میابد.

پس از شکست ماد ها کوروش در پاسارگاد در سال 559 پیش از میلاد شاهنشاهی پارس را پایه گذاری کرد و تا زمان مرگ خویش بنیان یکی از عظیم ترین امپراوری های جهان باستان و یکی از نامدار ترین تمدن های بشری را بنا نمود.


اوژن گشت کیش